سال ۲۰۱۴، شرکت AMD در آستانهی ورشکستگی کامل قرار داشت اما حالا ارزش بازار آن به بیش از ۱۷۱ میلیارد دلار رسیده است. دلیل این موفقیت معجزهآسا نیز کسی نیست جز لیسا سو.
باورش سخت است، اما همین چند سال پیش بود که شرکت AMD، تنها رقیب اینتل و انویدیا در حوزهی پردازندهها و کارت گرافیک که در رویداد اخیرش از پردازنده قدرتمند و موردانتظار Ryzen 7000 مبتنیبر معماری Zen 4 رونمایی کرد، در آستانهی ورشکستگی کامل قرار داشت.
شرکت AMD در عرض ۱۵ سال، ۷ میلیارد دلار ضرر خالص داشت و تقریباً هر تحلیلگر مالی عملکرد ارزش سهام آن را منفی گزارش داده بود. از نظر تحلیلگران، ایامدی «غیرقابل سرمایهگذاری» بود و در سایهی سنگین و رعبآور این پیشبینی، ارزش هر سهام آن تا سال ۲۰۱۵ به زیر ۲ دلار کاهش یافت.
امروز اگر به ارزش بازار AMD نگاهی بیندازید، خواهید دید که ارزش هر سهم این شرکت به رقم خیرهکنندهی بیش از ۱۰۰ دلار رسیده است؛ یعنی رشد ۵۰۰۰ درصدی طی ۸ سال. ایامدی پس از نجات از ورشکستگی، حال یکی از موفقترین شرکتهای پردازنده در دنیا بهشمار میرود و توانسته بخش بزرگی از این بازار را از چنگال غولهایی چون اینتل بیرون بکشد.
لیسا سو (Lisa Su) از زمانی که فرمان هدایت AMD را در اکتبر ۲۰۱۴ به دست گرفت، این شرکت روبهورشکستگی را به پیشتازی در حوزهی رایانش با عملکرد بالا تبدیل کرد. موفقیت چشمگیر سو در نجات AMD، نام او را در فهرست مدیران برتر ۲۰۲۱ Barron، قدرتمندترین زنان ۲۰۲۰ Fortune، پردرآمدترین مدیر فهرست S&P 500 سال ۲۰۱۹ و بهتازگی، اولین زن برندهی مدال Noyce قرار داد؛ این مدال که اسپانسرش اینتل است و از سال ۲۰۰۰ تنها به ۲۳ نفر داده شده، یکی از پرافتخارترین جوایزی است که به فعالان صنعت نیمههادی اعطا میشود.
اما پیش از پرداختن به داستان موفقیت کنونی AMD و نقش لیسا سو در دستیابی به این موفقیت، بیایید ابتدا به تاریخچهی پرفرازونشیب این شرکت و شرایطی که نزدیک بود آن را به خاک سیاه بکشاند، نگاهی بیندازیم.
در اوایل دههی ۲۰۰۰، AMD شرکت نیمههادی قدرتمند و پرابهتی بود. تحت مدیریت جری سندرز (Jerry Sanders)، تیم قرمز به سود یک میلیارد دلاری دست پیدا کرد و تراشههای اتلون (Athlon) ساخت این شرکت عنوان بهترین پردازندهی سال ۱۹۹۹ را دریافت کردند. اوضاع طوری خوب پیش میرفت که انگار این شرکت شکستناپذیر بود.
ایامدی کارش را بهعنوان منبع ثانویه برای تضمین موجودی شرکتهایی چون IBM که از پردازندههای اینتل استفاده میکردند، شروع کرد. شرکتهای رایانشی بزرگ نمیخواستند برای تأمین قطعات کامپیوتری خود تنها به یک شرکت تکیه کنند، چون ریسک بزرگی بود؛ برای همین به AMD مجوز تولید مدلهای مختلف پردازندههای اینتل را دادند. این پردازندهها اگرچه به دست AMD تولید میشدند، بخش بزرگی از طراحی آنها متعلق به اینتل بود.
درنهایت، اینتل به این نتیجه رسید که AMD به رقیب خطرناکی برایش تبدیل شده و جلوی دسترسی این شرکت را به طرحهایش گرفت. حالا زمان آن فرا رسیده بود که AMD پردازندههای خودش را طراحی کند و این کار را در ابتدا با مهندسی معکوس محصولات اینتل شروع کرد.
همانطورکه حدس میزنید، این روش با شکست روبهرو شد؛ چراکه پیچیدگی فرایند و مدت زمانی که برای مهندسی معکوس تراشه لازم بود، باعث شد که این تراشهها در زمان عرضه، بهشدت از محصولات رقیب عقب مانده باشند. برای مثال، تراشهی پنتیوم نسل یک اینتل که سال ۱۹۹۳ عرضه شد، حاوی ۳٫۱ میلیون ترانزیستور بود، اما طی دو سال، تراشهی نسل بعدی پنتیوم پرو به ۵٬۵ میلیون ترانزیستور رسیده بود. این درحالی است که AMD اولین پردازندهی خود را به نام K5 در سال ۱۹۹۶ عرضه کرد که از لحاظ عملکرد با پنتیوم سال ۱۹۹۳ برابری میکرد.
در سال ۱۹۹۹، ایامدی شرکت تازهوارد اما آیندهدار NexGen را تصاحب کرد که در دنیای ریزتراشهها حرف زیادی برای گفتن داشت. این شرکت با همکاری NexGen موفق به تولید تراشهی قابلتوجه K7 شد.
فروش محصولات AMD از ۲٫۵ میلیارد در سال ۱۹۹۸ به ۴٫۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ رسید و این شرکت برای جشن گرفتن این موفقیت شیرین، کل ورزشگاه تجملی سن خوزه را اجاره و حسابی ریختوپاش کرد. سندرز که زمانی گفته بود «حاضر است بمیرد، اما شکست را نپذیرد» با خوشحالی وصفنشدنی به صحنه آمد و خوشبینانه اعلام کرد ارزش بازار AMD به ۱۰۰ دلار بهازای هر سهم خواهد رسید و واحد تراشهسازی دیگری در آستین احداث خواهد شد؛ اما هیچ یک از این دو تحقق نیافت.
تا چند سال بعد، تراشههای AMD فروش خیلی خوبی داشتند. معماری تراشهی جدید K8 بهطرز فوقالعادهای با دسکتاپ سازگار بود و سهم این شرکت در بازار پردازندههای سرور به بیش از ۲۵ درصد رسید. ایامدی تا چند سال با تراشههای K8 طعم موفقیت را مزه کرد و معماری و فرایند ساخت این تراشهها را طبق برنامه بهبود بخشید.